فیلم خوبی بود. بجز آخرین پرده که کمی کسل کننده و بی مفهوم تر از باقی پرده هاست. بقیه قابل قبول اند و شاید بهترین این قسمت ها جایست که آن نوجوان بی دست و پا رابطه اش را با آن پیرمرد به تصویر نشان میدهد نه حتی یک دیالوگ ساده. آن جا که قاشق را به سمت دهانش می برد اما سرش را عقب می آورد که بگوید دهانم پر است و یا آن جا که دهانش می سوزد همه حساب شده و عالیست.

شاید اگر تنها ذره ای بیشتر از این داستان کش دار بود از حوصله مخاطب خارج بود و از ارزش داستان و پایان خوبش به شدت کاسته میشد. اما برادران کوئن نشان دادند فیلم نامه نویسی را صرف سینما نه ادبیات به خوبی بلداند و به جای کپی کردن داستان خلق می کنند و تعریف.

داستان ها همگی پیام اخلاقی دارند بدون حس قضاوت بدون حس موقعیت. حتی کشتن آدم ها هم دیگر ناراحتمان نمی کند شاید ما جای آن ها همین کار را می کردیم و این همزاد پنداری و کشش اخلاقی فیلم در جایگاه اصلیش خیلی خوب است. چیزی که در دیگر فیلم ها کمتر دیدم.

بدی فیلم فانتزی بودن بیش از حد بعضی قسمت ها و دور شدن از پیام اصلیست. درک شخصیت شناسی با آواز خواندن میسر نمیشود باید شخصیت را معطوف به چهره و رفتار کرد.

نمره من به فیلم 1.36 از 4 نمره


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها